از همه چیز بریده ام , از همه کس, از همه جا ...
همه چیز برایم تداعی کننده ی یک حس غریب است.
حتی بوی خوش بهار...
بهاری که در همین نزدیکی است,
که اگر دستت را دراز کنی می توانی بگیری اش!
همه چیز برایم یاد آور رنگی خاکستری مایل به سیاه است,
تداعی کننده ی روزهای نگرانی!
روزهایی که فکر و ذکرم در آن روی هم مرده بودند .
وای که چقدر سخت است
از همه چیز بریدن!
نظرات شما عزیزان: